کاروان پیاده عاشورایی ۱۷سال است که در روز تاسوعای حسینی با قدمهایی عاشقانه از حرم مطهر حضرت فاطمه اخری(س) رشت به سوی آستان حضرت سید جلالالدین اشرف علیهعلیهالسلام، مسیر دلدادگی را در سکوتی پرشور میپیماید.
در صبح محرمخیز عاشورای حسینی، وقتی نسیم سحرگاه هنوز بوی اشک و آه دارد، کاروانی از دل رشت به پا میخیزد؛ کاروانی بهنام و نشان عشق، از جوار حرم حضرت فاطمه اخری(س)، خواهر گرامی امام رضا(ع) به سمت آستان مطهر حضرت سلطان سید جلالالدین اشرف علیهالسلام، برادر آن امام همام.
این کاروان که ۱۷ سال است بیوقفه در روز دهم محرم حرکت میکند، نه با طبل و دهل، که با قدمهای خاموش و دلهای پرشور، به یاد قافله سال ۶۱ هجری، مسیر نور را میپیماید، تنها نشان این قافله، پرچم سرخ حسینی است که در دست علمداران برافراشته، چونان بیرق حق در برابر جبهه باطل.
کاروان «قدم در راه خورشید»، سحرگاه عاشورا از رشت حرکت میکند و غروب همان روز، در میان خیل عاشقان سیدالشهدا(ع) به آستانهاشرفیه میرسد؛ نقطه وصل دو حرم، دو نور، دو گام از یک حقیقت.
نه در پی دیدهشدناند، نه در جستوجوی نام و نشان؛ اینان وارثان همان غربتی هستند که زینب کبری(س) در خرابه شام با دلسوخته زمزمه کرد، هر گامشان، مرثیهای خاموش است؛ هر نگاهشان، روضهای بیکلام.
این پیادهروی، سالبهسال پرشورتر، پرمعناتر، و پرطنینتر شده است و در دل خود یک حقیقت را فریاد میزند: راه کربلا، از هر کوچه و شهر و دل عاشقی میگذرد، حتی اگر آن دل، در رشت باشد و مقصدش آستانه.
با رسیدن کاروان به حرم مطهر حضرت سید جلالالدین اشرف(ع)، فضای زیارتگاه با طنین شعارهای «مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا و منافق» شکوهی انقلابی گرفت.
زائران، با یاد شهدای مظلوم آستانه که در حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند، با چشمانی اشکبار و دلهایی داغدار، بر سر مزار آنان حاضر شدند و با آرمانهایشان تجدید میثاق کردند. این حضور، تجلی پیوندی دوباره با خط سرخ شهادت و ایستادگی در برابر ظلم بود.
انتها/